40 روز گذشت !
خوب رستا خانوم ما هم 40 روزه شد و به اصطلاح چله اش گذشت!! و اما روز چهلم: رستای نازم برای ثبت این روز بردیمت آتلیه آسمان. اولش خواب بودی اما تا اقدام به درآوردن لباسات کردیم، بیدار شدی . دکور اول رو چیدن... تو هم حسابی حال دادی بهمون آی خنده خنده خنده دکور دوم رو چیدن بازم آی خنده خنده خنده فقط وسطش نمیدونم چرا بجای انگشتات شروع کردی به مکیدن ساعدت و یه اثر هنری بجای گذاشتی که دل آدم ریش میشه خلاصه دکور سوم هم گذشت ..... برای دکور چهارم باید می خوابیدی اما خواب کجا بود ؟!!! هر چی من و بابا محسن بالا پایینت کردیم و ادا و شکلک در آوردیم ، لالایی خوندیم ، التماس کردیم فایده نداشت...عکس های...