بیست و سومین ماهگرد رستا
رستای ناز مامان و بابا 23 ماهگیت مبارک مامان داره با تمام قوا سعی میکنه که وبلاگ رستا خانوم رو برای دومین سالگرد تولدش، به روز رسانی کنه.... بله من همچین مادری هستم ( ستاد ترویج خودشیفتگی مامان های مقیم مرکز!) اول از هر چیز بگم امروز که دارم این پست رو می نویسم، جمعه 13 شهریور 94 هست و فقط 6 روز تا تولد دختر طلا باقی مونده ، یعنی کمی بیش از سه هفته تاخیر ، البته که قابل اغماضه!! چون میخوام خبر خوش بدم به رستا خانوم تمام اون داستانهای سختی محل کار مامان و بابا سه روزه که تموم شده و مامان خانومی و آقای پدر گویی از زندان خلاص شده باشن! یعنی خوشحالیم که محل کارمون رو تغییر دادیم. اگرچه که داخ...