رستا رستا ، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره

عشق کوچولوی ما

اولین دیدار از زبان بابا محسن

1392/6/19 22:19
نویسنده : فامی
433 بازدید
اشتراک گذاری

رستای عزیزم سلام امروز 19 شهریور 1392 بالاخره تو به انتظارمون پایان دادی و یه عالمه بابا مامان رو خوشحال کردی الان مامانی تو بیمارستانه و بابایی خونه تنهاست امروز کلی از خوشحالی اشک تو چشام جمع شده بابا دفه اول که دیدمت اینقد خوشحال بودم که یادم نبود دوربین دارم کلی فکر کردم تا متوجه بشم دوربین تو دستمه باهاش کلی از رستای کوچولوی خودم فیلم گرفتم این عکسم خاله ازت گرفته.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

یگانه
19 شهریور 92 22:50
فاطمه عزیزم از صبح که خبر دادی داری میری بیمارستان همش برات دعا کردم و الان که این عکس رو دیدم خیلی خیلی خوشحال شدم که به سلامتی زایمان کردی...انشاالله که قدمش پر از خیر و برکت باشه و زیر سایه پدر و مادر خوبش با سلامتی و شادی زندگی کنه...
نازنین بانو
20 شهریور 92 18:02
فامی جونم خیلی بهت تبریک میگم عزیزم خدا رو شکر که به آرزوی قشنگت رسیدی قدم نو رسیده مبارک انشاله قدمش براتون خیر باشه بوسسسسسس برای رستای ناز خاله
مامان کوچولوی آینده(مهسا)
21 شهریور 92 11:48
سلام فامی جون. ایشا الله قدمش پر از خیر و برکت باشه براتون.
ریحانه
25 شهریور 92 21:23
بابا‏ ‏محسن‏ ‏‏ و‏ ‏مامان‏ ‏فاطمه‏ ‏گل‏‏ ‏خیلی‏ ‏خیلی‏ ‏تبریک‏ ‏میگم‏ ‏‏ ‏و‏ ‏براتون‏ ‏بهترینها‏ ‏رو‏ ‏آرزومندم..‏ ‏انشالله‏ ‏سالهای‏ ‏سال‏ ‏در‏ ‏کنار‏ ‏هم‏ ‏شاد‏ ‏و‏ ‏خوش‏ ‏وخرم‏ ‏باشین...