بیستمین ماهگرد رستا
رستای ناز مامان و بابا 20 ماهگیت مبارک
دختر نازم بازم این مامان خانوم کوتاهی کرده و درست و حسابی خاطرات روزانه شما رو ثبت نکرده واسه همین به وبلاگ نویسی که میرسه از فرط غصه میخواد اشک بریزه که ای داد چرا این حافظه من هر روز داره بدتر و بدتر میشه فقط خدا رو شکر روزی حداقل 20 تا عکس ازت انداخته که یه نگاهی به اونا بندازه و استارت کارو بزنه
شرح سخنوری :
هاگی = خرگوش ( پیدا کردن رابطه به این دو تا به من اصلا مربوط نمیشه ) رستا خانوم اولین روز ماه 20 هاگی رو به زبون اورد
من اومدم = من اومدم ... وقتی مامان در حمام رو باز کرد تا رستا قلقلی رو بغل کنه ، یه خوشگل لخت پوشکی به مامانش گفت من اومدم
باس کن = باز کن ... قبل از جمله بالا به بابا محسن گفته باس کن . یعنی بابا در حمام رو باز کن دیگه من میخوام برم پیش مامانم
کا = کلاه ...دخترک ناز قصه زندگی ما توی این ماه عاشق کلاهش شده و توی خونه هم میره از توی کشو کلاهش رو بر میداره میذاره روی سرش و میگه کا
چایی بخوییم = چایی بخوریم ... داستان این بود که بابا تا سینی چای رو اورد، رستا خانوم انگار که یه 10 سیخ کباب خورده باشه و منتظر چای قند پهلو باشه با ذوق گفت چایی بخوییم
پیشند = پیشبند ... بابا رستا رو نشوند توی صندلی غذاش و فراموش کرد پیشبند رستا رو ببنده ... رستا هم خیلی معترضانه گفت پیشند !! یعنی مگه نمیدونید من باید پیشبند داشته باشم موقع غذا
بخ ( bekha) = بخواب ... البته این کلمه سیر تکاملی رو طی کرد و در نهایت در ماه بعد درست شد. من غیبگو نیستم. یه مادر وبلاگ نویس تنبلم که توی ماه 21 دارم پست ماه 20 رو میذارم
جی جی بن = هرگونه حشره ... عمرا کسی بفهمه منطق پشت این داستان رو . منم نفهمیدم
سُسن = این کلمه یکبار ادا شد و به شدت مشکوک به محسن هست
جی جی اومد = جوجو اومد ... دخترم وقتی پرنده رو در آسمان سرزمین پدری دید ، آواز جی جی اومد جی جی اومد سر داد
هفا = هشت پا .... این یه مدلشه دیگه حال نمیکنه بچه و یه پاشو قطع کرده .... از روی صفحه اموزشی واسمون نام می برد تا رسید به هفا
بند = بند شلوار .... دخترکم بند شلوار مامانشو گرفت و تکرار کرد بند بند بند
سُر = سرسره ... آخرای ماه 20 که رستا خانوم واکسن 18 ماهگیشو زد بعدش رفت پارک و سرسره بازی کرد و یاد گرفت بگه سُر
مبل = مبل ....محل راحت نشستن، بازی کردن، خوردن، خوابیدن، بپر بپر ، خنده و ... خوب معلومه یادمیگیره اونم درست
دندون = دندون / گاز = گاز ... گلکم روی مبل پیش مامانش نشسته بود و دندون مامانشو نشون داد و بعد انگشتش رو آورد جلوی دهن مامان و گفت گاز
گاوو = گاو ... اینو واقعا نمیدونم چرا لهجه اش هی شیرازی و شیرازی تر میشه
باسن = باسن .... من هیچ حرفی برای گفتن ندارم
خوب اینایی که الان اضافه میکنم بقایای ماه 20 در حافظه مامانه :
رستا چند تا کتاب بچه های جینگیلی داره و از اونجا اسم خیلی از حیوانات رو یاد گرفته :
مُمون = میمون
بوفو = بوفالو
گوییل= گوریل
ما=مار
ساسو = راسو
گاوو= گاو
شیر= شیر ( البته ر تلفظ نمیشه )
ببر = ببر
جی جی = جوجو
غیر از حیوانات میگه :
صب کن = صبر کن ( یه بعد از ظهر که مامان از سر کار برگشت و در زد ، صدای مامانی رویا اومد که صبر کن الان میام، رستا هم پشت سر مامانی میگفت صب کن صب کن صب کن )
شرح ماوقع :
این ماه در ادامه و تکمیل فرایند شکنجه و کشتار مامان و بابا ، همچنان با بی خوابی های شبانه بخصوص واسه مامان شروع شد و مامان همچون جنازه ای هر روز راهی سر کار میشد .
این ماه رستای ناز تقریبا هر روز عصر با مامان یا بابا یا هر دو رفته پارک. تازه یه روزهایی دوبل کار کرده و صبح هم با مامانی رویا رفته ددر... با کلی نی نی دیدار کرده و بازی کرده و به زبون مریخی سخن گفته
با مامان یه مهمونی رفته که کلی نی نی دیده و نانای کرده
یه سفر رفته که توی راه پوست مامان و باباشو کنده : داستان ماشین زدگی و بالا آوردن و غیره اما در عوض با دو تا مامانی و 2 تا باباجون و مامان و بابا و خاله زینب کلی حال کرده ، گاوو دیده ، جوجو دیده ، رودخونه دیده ، جی جی بن دیده ، ابر و گل و عشق و صفا
واکسن 18 ماهگی رو با 2 ماه تاخیر در روز 17 اردیبهشت زده و 2 روز تب کرده و 1 روز کامل راه نرفته و 1 روز لنگان لنگان
یه شب با مامان و بابا رفته جشن روز زن که توی محل کارشون برگزار میشده و در واقع انگار رفته باشه کنسرت و شو ... کنسرت فریدون ، کنسرت گروه رستاک و شوی حسن ریوندی همونجا هم میونه اش با پویان خوب شد و به قول خاله لیلا فهمید باید به من کم محلی کنه و به پویان بخنده پویانم به مامانش گفت دلت بسوزه رستا به من خندید ... اینم وضعیت ماست والا به خدا
رستا خانوم توی این ماه هم کما فی السابق یه دختر فرهیخته بوده و حسابی کتاب خونده و با مامانش رفته خرید و کتاب انتخاب کرده . این فرهیختگی تا به حدی بوده که وسط طبیعت هم دست از مطالعه بر نداشته . اینم سندش
مامان با حافظه داغونش بیش از این یادش نیست
مثل همیشه اگه چیزی یادم اومد میام اضافه میکنم .... راستی پست های عکسهای ماه 19 و 20 رو با تاخیر میذارم. چه کنم من یه مامان گرفتارم دخی جان
راستی هر بازدید کننده گلی که دوست داشت میتونه صفحه دخترم رو توی اینستاگرام هم فالو کنه. مامان رستا هر روز چند تا عکس از رستا اونجا اپلود میکنه
fsm_rasta