رستا رستا ، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره

عشق کوچولوی ما

هفدهمین ماهگرد رستا

رستای ناز مامان و بابا  هفده ماهگیت مبارک    باز هم یه ماه دیگه گذشت و دختر کوچولوی زندگی ما ، یه ماه بزرگتر شد. این خوشگل خانوم این ماه رو هم در ادامه ماه پیش با پیشرفت بسیار در حرف زدن شروع کرد و البته یه ماه سخت.  چون بابا محسن از شب دهم این ماه رفت ماموریت و قرار هست دو ماه دیگه برگرده . رستا هم برای اینکه دورش شلوغ باشه و کمتر برای بابا دلتنگی کنه،  به اتفاق مامان، مهاجرت کرده به خونه مامانی و باباجون !! مثل هر ماه خوشمزگی ها زیاد بوده و مامان رستا حافظه اش خرابه... مامان نمیدونه چرا از زمانیکه رفته ترکیه تنبل شده و دیگه خاطرات روزانه رو توی سررسید نمینویسه ... الان این ی...
25 بهمن 1393

عکس های رستا - 16 ماهگی

رستا خانوم گل گلی اینجا عکس های 16 ماهگیتو میذارم ادامه مطلب لطفاًً رستای تبلت باز خوش تیپ !! 16 ماهگی رستا ورزش میکنه شکمش آب شده !!! پاستل رو هم معاینه میکنه خخخخ (15 ماه و 29 روزگی) طفلک لباس های نو !! ( 15 ماه و 20 روزگی) آخرش هم فهمید چیکار کرده   اینم از لباس peppa pig که افتتاح شد  البه هنوز بزرگه !! ( 15 ماه و 15 روزگی) خوشحالی!! ( 15 ماه و 13 روزگی) اینم یه مدلشه دیگه رفته توی سبد لباس های کثیف !! ( 15 ماه و 13 روزگی) کابینت بازی ( 15...
20 بهمن 1393

شانزدهمین ماهگرد رستا

 هوراااااااااااااااااا 16 ماهگیت مبارک گل زیبای مامان و بابا   یک ماه دیگه هم با سرعت برق و باد گذشت و رستا خانوم ما 1 سال و 4 ماهه شد. توی این ماه هم با چنان سرعتی پیشرفت کلامی داشت که ما همچنان در حالت تعجب موندیم  خوب خلاصه ای از آنچه گذشت:  اولین روز ماه 16 : Dayeye = دایره ( از روی مکعبش با تمرینات مامانی !) آخرین روز ماه 16 :  ابابی =  اسب آبی ( تلویزیون کوکیشو امشب آورد و از روی اون شروع کرد به اسم بردن حیوانات و موفق به ادای اسب ابی شد )   بقیه ماه 16 :  یعنی اونقدر کلمه گفته این فسقل خانوم که نمیدونم از کجا شروع کنم.  یه بازی تو...
19 دی 1393

عکس های رستا -15 ماهگی

رستای نازم اینجا عکس های 15 ماهگیتو میذارم   ادامه مطلب لطفا رستا خانوم دقیقا 15 ماهه در ولایت بابا جون  رستا در صبح روز 15 ماهگی قبل از عزیمت به سفر ... خوابالود نشسته توی صندلیش  رستا و بابا سواری (14ماه و 23 روزگی) همینجوری واسه خودش کلاه سر خودش گذاشته ... (14 ماه و 18 روزگی) نمیدونم چرا اما زیر لباسهای تمیز و خوشحالی .. (14 ماه و 17 روزگی ) کلاه بازی و خوشحالی . خودش گذاشته سرش خخخ ( 14 ماه و 17 روزگی)  گل سر بازی ...( 14 ماه و 16 روزگی ) اینم از خوشگل خانوم که میز رو دور زده ...( 14 ماه و 13 روزگی) ...
8 دی 1393

پانزدهمین ماهگرد رستا

به به رستا خانوووووم 15 ماهگیت مبارک زیبای مامان و بابا    عزیز دلم نمیدونم خوشحال باشم یا تاسف بخورم که زمان داره زود میگذره و داری بزرگ میشی... یه وقتایی دلم میخواد بگذره و زودتر یه خانوم کامل بشی ، اما از یه طرف حس میکنم زمان داره از دست میره و لحظه های ناب و شیرین بزرگ شدنت ، مثل برق و باد میگذرن و من نمیتونم این حس لذت رو جایی نگه دارم  . دلم می خواست میشد لحظه لحظه بودنت رو حفظ میکردم ، حس زیبای در آغوش کشیدنت، حس منحصربفردی که وقتی شیر میخوری نسبت به هم داریم و حسی که تو با دستهای نرم و نازت مامان رو نوازش میکنی ... بوی دوست داشتنی یه نی نی ناااااااااااااز ... و یه عالمه حس لطیف دیگه . تنها کاری که ا...
19 آذر 1393

عکس های رستا - 14 ماهگی

رستا خانوم خوشگل  اینجا عکس های 14 ماهگیتو میذارم ( با تأخیر زیاد البته... گرفتاری بیداد میکرد) .   مثل همیشه قشنگن عکسات   ادامه مطلب لطفاااااا  من به کمربند بابا هم کار دارم میفهمید .. دیگه دارم 14 ماهه میشم !!! (13 ماه و 28 روزگی)    خوشگل خانوم !!! (13 ماه و 27 روزگی)   وقتی بابا میخواست روفرشی بندازه روی فرش یه دفعه رستا خودشو انداخت روی روفرشی و دیگه فکر کرد این بازیه... اینم از رستا خانوم و روفرشی بازی!!! ( 13 ماه و 27 روزگی) تبلت بابا رفت ... تازه خودشم داره نشون میده چه جنایتی کرده!! (13 ماه و 27 روزگی)  ...
10 آذر 1393

چهاردهمین ماهگرد رستا

رستا خانوم خوشگل مامان و بابا چهارده ماهگیت مبارک  عزیزکم امروز آخرین روز ماه 14 هست و اول از حس مادریم برات بگم . وقتی صبح توی بغلم، لای پتو، داشتیم می بردیمت پیش مامانی رویا، نگاهت میکردم، دستای کوچولوتو توی دستم گرفتم و یک دنیا لذت بردم    1 سال و 2 ماه گذشته و رستا خانوم ، خانومی شده واسه خودش. یک شخصیت مستقل که حرف میزنه و خواسته هاشو میگه و تصمیم میگیره چیکار کنه    این خانوم کوچولو ، به لحاظ مهارتهای فیزیکی ، در مرحله دویدنه   تقریبا همه این ماه رو به تمرین دویدن گذرونده !!! با سرعت!! مثلا وقتی خاله زینب میره توی اتاقش، رستا خانوم هم صفر تا صدش میشه 4 ثانیه...
18 آبان 1393

عکس های رستا - 13 ماهگی

رستای نازم اینجا عکسهای 13 ماهگیتو میذارم. مثل همیشه چینش عکسها از پایین به بالا هست . اولین عکسها در پایین    ادامه مطلب لطفا سامورایی من و آنچه بر سر غذا آورد !!! ( 13 ماهگی) یکی از ژست های خواب رستا خانوم   ( 12 ماه و 29 روزگی) وقتی مامان به رستا میگه که با قاشق غذاشو بخوره ، نتیجه اش میشه این !!! ( 12 ماه و 29 روزگی) اسپاگتی خوران !!! ( 12 ماه و 28 روزگی) همه توی استانبول عاشق اسپاگتی خوردنت بودن... هورت میکشی فسقلک یه خنده با نمک از دختر گلم در حال شام خوردن !!! ( 12 ماه و 24 روزگی) رستا در حال نودل خوردن!! ( ...
21 مهر 1393

سیزدهمین ماهگرد رستا

رستای نازم سیزدهمین ماهگردت مبارک دختر قشنگم توی این ماه خیلی خیلی تغییر کردی . البته ماه قبل هم همینطور بود اما این ماه محسوس تر! رفتارت خیلی بزرگونه شده . کاملا حرف میزنی و حرف ما رو می فهمی .  اولین روز های این ماه رو همچنان با بابا محسن و بابا جون و خاله سپری کردیم. می خواستیم از فرصتی که بابا محسن پیشمون هست حداکثر استفاده رو ببریم . البته سخت بود چون من صبح تا عصر سر کلاس بودم . جمعه عصر  21 شهریور بعد از کلاس من، با هم رفتیم اسکله Eminonu و سوار کشتی شدیم که از تور بسفر لذت ببریم. منظره قشنگی بود . یکم سوار کردن شما به کشتی سخت بود. مخصوصا اینکه باید از پله ها میرفتیم بالا. اما هر طوری بود رفتیم. بغل...
19 مهر 1393

عکس های رستا - 12 ماهگی

رستای نازم اینجا عکس های 12 ماهگیتو میذارم  و اینک ادامه مطلب لطفا      اینم از تولد رستا خانوممممممممم!! ( 1 سالگی )  رستای متفکر... در حوالی ایا صوفیا !!! ( 11 ماه و 30 روزگی )  رستای خوشحال بغل بابا محسن !!! ( 11 ماه و 30 روزگی)  رستا با دوست جونش !! ( 11 ماه و 23 روزگی )  رستا و آنا در حال دویدن من با مامانم اومدم ددر !! ( 11 ماه و 23 روزگی)  کدبانو رستا !!! ( 11 ماه و 22 روزگی)  یعنی نمیدونی چه کردی اینجا رستا ... کلی منو مامانی رو خندوندی ... پلاستیکی که توش نون بود رو میتکو...
20 شهريور 1393