رستا رستا ، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره

عشق کوچولوی ما

اولین سفر رستا خانوم به سرزمین پدری !!!

1392/10/18 16:16
نویسنده : فامی
355 بازدید
اشتراک گذاری

رستا خانوم

در پی شکست قبلی ، صبر کردیم حال شما خوب بشه. شک داشتیم که آیا بریم سفر یا نه ؟! سوال از اونجایی که بابا محسن از تنهایی مامان اقدس و بابا علی خیلی ناراحت بود گفت بریم ، چون می خوایم شادشون کنیم حتما خدا هم رستا رو سلامت نگه میداره لبخند. در واقع ساعت 11 شب دوشنبه 9 دی تصمیم گرفتیم که فردا راهی فریدونشهر بشیم .

صبح سه شنبه هر چه کردیم نشد زودتر از ساعت 10 حرکت کنیم . زدیم به جاده و رفتیم

خدا رو شکر تو اصلا توی راه اذیت نکردی خوشگل خانومقلب. اولش یکم خوابیدی و بعد بیدار شدی و با عروسکات کلی سرگرم شدی

یکی دوبار هم اومدی بغلم و می خواستی بیرونو تماشا کنی خخخخخخخ زبان

بالاخره ساعت 4 وارد یخستان شدیم ودنیا یه رنگ دیگه شد و کوهها پر از برف

تا رسیدیم بابا علی واست بعبعی کشت

مامانی و بابا جونت خیلی خوشحال بودن ... بعد از 2 ماه و نیم شما رو دیده بودن قلب البته اولش یکم غریبی کردی و زدی زیر گریه اما بعد دیگه با هم رفیق فابریک شدین . بگو و بخند

دخترکم تا اخرین روز سفرمون از صبح تا شب همه اومدن که شما رو ببینن و برات کادو آوردن. یه عروسک خوشگل هم از خاله محبوبه هدیه گرفتی 

 

اینم عکس شما بغل بابا محسن کنار پدربزرگ بابا محسن

رستا در اولین سفر به فریدوشهر 114 روزگی

 

چهارشنبه عصر هم عمو مهدی و لیلا جون اومدن و تعدادمون زیاد شد . راستی شما قراره فروردین ماه صاحب یک دختر عمو هم بشی که 7 ماه ازش بزرگتری و خیلی خوبه که همبازی خواهی داشت

اندر هوای فریدونشهر باید بگم که هوای سرزمین پدریت اولش به شما نساخت . با اینکه بخور روشن بود و روی همه بخاری ها آب بود اما بینی شما بسته بود و گاهی هم تک سرفه هایی داشتی و شبها اصلا نمیتونستی شیر بخوردی . روز آخر یعنی شنبه  که می خواستیم برگردیم به هوای اونجا عادت کردی که فایده نداشت ابله

دختر نازم توی این سفر کلی خندیدی و دل مادربزرگ و پدربزرگ و عمو و خانومش رو شاد کردی .... امیدوارم همیشه بخندی عزیز دل مامان و بابا

 

 اینم از عکس شما در راه برگشت به تهران

رستا 116 روزگی در مسیر برگشت به تهران

 بقیه عکسها رو هم نمیشه گذاشت چون سانسوری هستن نیشخند

اینم از عکس شما بعد از رسیدن به خونه خودمون ماچ

رستا اومده خونه 116 روزگی

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

زینب
7 بهمن 92 19:19
ای جونم ، کوچولوی شیطون ، یه عالمه بوس