عکس های رستا - 18 ماهگی
رستای نازم اینجا عکس های 18 ماهگیتو میذارم
عزیزکم این ماه عکس های کمی ازت انداختم چون ماموریت بودم. بعداً از باباجون عکسایی که انداختن رو میگیرم و به این پست اضافه میکنم
ادامه مطلب لطفا
رستای 18 ماهه که همه عروسکهاشو برداشته تا ماشین سواری کنن !! ( 18 ماهگی)
به به چه کورن فلکس خوشمزه ای !! ( 17 ماه و 29 روزگی)
رستای تمیز و زیبا پس از حمام !! (17 ماه و 29 روزگی)
یه حمام گرم و آب بازی و کیف کردن !! ( 17 ماه و 29 روزگی)
یه خوشگل بدون شرح ( 17 ماه و 28 روزگی)
رستا خوشحال از دیدن بسته پوشک !! ( 17 ماه و 28 روزگی)
اول توی هال رفت روی بسته پوشک وایستاد بعد تا بابا جون و مامان خواستن ازش عکس بگیرن، بسته برداشت رفت توی آشپزخونه و جلوی اجاق گاز که میتونست خودشو توش ببینه وایستاد و باباجون رو صدا کرد که بیان ازش عکس بگیرن
رستا پس از قهر در حال بررسی ادویه جات مامانی رویا !! ( 17 ماه و 27 روزگی)
این رستا خانوم مثلا قهر کرده ! ( 17 ماه و 27 روزگی)
اون پلاستیک حبابدارها رو باباجون چسبوندن روی لبه پله ورودی آشپزخونشون که رستا خدای نکرده آسیب نبینه .... یکی از سرگرمی های رستا اینه که بره از توی کشو چسب بیاره و دست باباجون رو بگیره و بگه چسب، یعنی بریم باهم چسب بزنیم به پلاستیکها
فرشته کوچک خواب ! ( 17 ماه و 26 روزگی)
یکی از کارهای مورد علاقه رستا نشستن در وان خشک و بازی با اسباب بازیهای آبی ! ( 17 ماه و 25 روزگی)
رستا با مامان در ددر !! ( 17 ماه و 24 روزگی)
اولین تجربه تاب سواری... اونم چه تاب چرکولکی رستا احساس ترس بهش دست داد.
اینم از رستا که با مامان میخواد بره ددر !! ( 17 ماه و 24 روزگی)
خانوم مهندس جدی!! (17 ماه و 24 روزگی)
مامان جون بفرما تخم مرغ ! ( 17 ماه و 23 روزگی)
ژست رستایی !!! ( 17 ماه و 23 روزگی)
اینم از داستان رستا و چمدون مامان (17 ماه و 21 روزگی)
رستای خندان پس از دیدن مامان که از سفر برگشته (17 ماه و 21 روزگی)
رستای ناز مامان این عکس رو دقبقا قبل از اینکه از خونه برم بیرون ازت انداختم. نازنینم خواب بودی و من با دلتنگی ای که همون لحظه به سراغم اومد، بوسیدمت و رفتم ( 17 ماه و 6 روزگی)